معجزه های زندگی را جذب کنید تا خیلی راحت تر و سریع تر موفق شوید
آلبرت انیشتین را نابغه قرن میدانند؛ کسی که برای اولین بار توانست ارتباطی بین قوانین فیزیک کشف کند و بتواند ذهن خدا را بخواند و بگوید «خدا آن بالا تاس نمی اندازد» و با این جمله خواست به ما بفهماند این دنیا بر اساس قوانینی اداره میشود که حتی خدا هم آنها را برای بندگانش نقض نمیکند، بلکه به بهترین نحو آنها را در کنار هم قرار میدهد تا رویداد یا حتی… معجزه ای رخ بدهد !
به همین دلیل بود که در مصاحبهای که با روزنامه ای انگلیسی داشت این جمله طلایی را گفت «در سراسر زندگی ام افرادی را که با آنها ارتباط داشتهام را در 2 دسته میتوانم دستهبندی کنم : آنهایی که هیچ اعتقادی به معجزه ندارند و هیچ معجزهای هم نمیبینند؛ و آنهایی که هر آنچه را میبینند معجزه است».
وقتی صحبت از معجزه میکنیم، منظور ما نصف کردن خورشید یا روز را شب کردن در یک لحظه نیست؛ معجزه یعنی شما بخواهید کسب و کاری در صنعت لباس تولید کنید و در اتوبوس درست کسی در کنار شما بنشیند که بهترین اطلاعات را در این زمینه دارد و شما را به کسی معرفی کند که به شما کمک کند تا شروع به تولید لباس کنید.
معجزه یعنی وقتی ده مشکل بزرگ در زندگیتان همزمان بوجود میآید و درست آنجایی که فکر میکنید از دست شما دیگر کاری بر نمیآید، به طرز عجیب، منطقی و غیرقابل باوری مشکلات یکی پس از دیگری حل میشوند و به بهترین نتیجه دست پیدا میکنید.
فرض کنیم شما که درحال حاضر درحال خواندن این مقاله هستید، هدف اصلی تان این است که میخواهید موفق شوید؛ خب، طبیعتا تمام کارهای لازم را انجام میدهید : هدفگذاری، تصویرسازی ذهنی، تلقین مثبت، تلاش، آمادگی قبلی و… اما در آخر روز احساس میکنید سر جای اولتان هستید و این همه زحمتی که کشیدهاید تمامش هدر رفته؛ زیرا نه تنها شما را به خواستهتان نرسانده بلکه باعث شده از دیگران جدا شوید تا دنبال آرزویتان بروید اما حالا از اینجا رانده و از آنجا مانده… احساس بدی است !
و در همین اطراف خودمان افرادی را هم میبینید که در زندگی کاملا عادیشان بدون هیچ تلاش و کوشش بیش از حدی، ناگهان در چنان شرایطی قرار میگیرند که به نظرتان اصلا نمیتوانستند از قبل فکرش را کرده باشند… چیزی مانند معجزه !
چرا این معجزه برای شما رخ نداد؟
چرا باید شما برای موفقیت این همه تلاش و کوشش و از خود گذشتگی به خرج میدادید، اما بدون کمترین بازده مثبت؟
جریان از این قرار است که اگر شما در زندگی منتظر بمانید تا معجزه رخ دهد، دقیقا هیچوقت هیچ معجزهای برایتان رخ نخواهد داد… مخصوصا اگر واقعا احساس کنید دیگر وقتش است !
معجزه واقعیت دارد و میتوانید شما خودتان باعث شوید اتفاق بیافتند، اما ابتدا باید اصول اولیه آنرا بلد باشید.
شما نمیتوانید بدون رعایت اصول اولیه آن منتظر وقوع باشید.
در این مطلب شما قرار است با اصول اولیه برای رخ دادن معجزه آشنا شوید و کاملا شگفت زده شوید که چرا بعضی از اصول آن کاملا مخالف کاری بوده است که تاحالا فکر میکردید برای موفقیت لازم است انجام دهید.
اصل شماره (1) شما به حمایت احتیاج ندارید
داشتن حامی، عالی است؛ اما حامی باید وسیله باشد نه هدف !
شما باید یادبگیرید خودتان حامی شماره 1 خودتان باشد؛ آسان نیست اما باید یاد بگیرید.
افراد موفق دنیا خودشان حامی خودشان بودهاند. خودشان در اوضاع و شرایط سخت به خودشان امید و انگیزه دادهاند؛ خودشان خودشان را تشویق کردهاند و با این کار توانستهاند به اصل شماره 1 برسند.
اگر احساس میکنید شما موفق نمیشوید چون حامی ندارید و یا باید حتما حامی داشته باشید تا موفق شوید، یک نفر باید باشد تا راه و چاه را به شما نشان دهد، به خاطر تلاشهای سخت تان یک نفر باید باشد که به شما آفرین بگوید، به شدت در اشتباه هستید.
شما با این کارتان در حال دور کردن معجزات عالم هستی هستید؛ آگاه باشید و خودتان حامی شماره یک خودتان باشید.
اصل شماره (2) شما همیشه باید تصور کنید در برابر هزاران نفر در حال اجرا هستید
حتی اگر در حوزهای که در حال رقابت و تلاش هستید افراد و رقیبان کمی هستند باید طوری برای خودتان تصویرسازی کنید که در حال رقابت با چندصد رقیب قوی و سرسخت هستید و تمام دنیا کار شما را مشاهده میکند.
برای مثال در کسب و کار شما باید طوری کار کنید که یک رقیب فرضی 24 ساعته در حال کار و تلاش است تا از شما جلو بزند؛ و شما نباید این اجازه را به او بدهید.
این اصل هم آسان نیست؛ زیرا شما خیلی از وقتها کارها را نصفه و نیمه رها میکنید، دلسرد میشوید و یا دیگر از ادامه خسته میشوید و این درست همان زمانی است که کمی بعد از شروع دوباره معجزات رخ میدهند.
برای مثال جک کنفیلد نویسنده سری کتابهای «سوپ جوجه برای روح» کتابش را بعد از اتمام نزد بیش از 300 انتشارات برای چاپ برد و هیچکدام از آنها به او جواب مثبت ندادند؛ اما او میدانست که درست همان لحظه است که کمی بیشتر تلاش کند معجزه رخ میدهد و تسلیم شرایط نشد.
او انتشارات دیگری رفت که تازه تاسیس بود و قبول به چاپ کتابش کرد و این کتاب در روز اول رونمایی 1 میلیون نسخه فروش رفت! به همین سادگی معجزه رخ داد.
اصل شماره (3) آزادی در رهایی از امنیت است
حقوق آخر ماهتان خوب است و مایل نیستید برای بدست آوردن اهدافتان که فکر کردن به آن شما را غرق در شوق میکند از دست بدهید؟ معجزات درست در چنین لحظهای از زندگیتان دور میشوند.
شما واقعا بدست آوردن آرزوهایتان برایتان مهم است یا حقوق سر ماه؟
شما ابتدا باید تکلیفتان را روشن کنید کدام یک مهمتر است و بعد منتظر معجزات باشید.
امنیت طلبی، ذات انسان است.
در همان دوران اولیه انسان های نخستین گروه های انسانی تشکیل یافتند تا امینت همدیگر را بیشتر کنند. خانواده شما نیز این غریضه را دارد و سفر مخاطره آمیز موفقیت شما را چیزی بیش از امنیت و آسودگی زندگی روزمره میبیند و این وظیفه شماست که به آنها آگاهی دهید.
شما فقط یکبار زندگی میکنید، پس طوری زندگی کنید که میخواهید؛ این گفته مارک تواین را یادتان باشد :
در زندگیتان دو روز مهم وجود دارد... اول، روزی که متولد شدهاید. دوم، روزی که متوجه شدهاید چرا؟
اصل شماره (4) تمرکز کنید تا از بهانه ها دور بمانید
اگر ایدهای به ذهنتان رسیده میخواهید اجرایش کنید اما کار فعلیتان به شما اجازه نمیدهد چون به حقوق آخر ماه نیاز دارید… هرچه سریع تر آنرا ترک کنید (اصل شماره سه) و دنبال رویاهای تان بروید.
هرچه زودتر این تصمیم را باید بگیرید !
زیرا مغزتان آنرا مخالف جریان همیشگی (امنیت) میبینید و هرطور شده رویایتان را از یاد شما خواهد برد، حال چه با بهانههای مختلف «بیخیال حالا وقت زیاده…» و یا حتی به سادگی فراموشی به خاطر مشغله روزمرهتان !
شما اگر ایدهای به ذهنتان میرسد، مخصوصا زمانی که انتظار آنرا نداشتید، این یک نشانه خوب از معجزاتی است که میخواهند اتفاق بیفتند. آنها را جدی بگیرید و بدانید بی دلیل به ذهن شما رجوع نکردهاند.
اصل شماره (5) باید تبدیل به همان قهرمانی شوید که الهام بخش دیگران است
هیچوقت فراموش نکنید؛ اگر کاری ارزشمند انجام دهید، ناخودآگاه زندگی خیلی از مردم را تحت تاثیر قرار میدهید.
شاید خودتان هیچوقت متوجه آن نباشید !
اما اگر شما شجاعت دنبال کردن رویاهایتان را بدست آورید ناخودآگاه اطرافیانتان نیز تحت تاثیر این حرکت شما قرار خواهند گرفت و این کار شما برایشان الهام بخش میشود تا خودشان نیز بدنبال رویاهایشان بروند.
بی جهت نیست کارآفرینان بزرگ که لحظه به لحظه زمانشان برایشان ارزشمند است.
هنگامی که از آنها دعوت به سخنرانی برای جوانان میشود بدون چون و چرا قبول میکنند، بدون هیچگونه چشم داشت مالی! آنها میدانند هرچقدر بیشتر برای دیگران الهام بخش باشند معجزات بیشتری در زندگیشان خواهند دید.
اصل شماره (6) شما قدرت تغییر زندگی تان برای همیشه را در وجودتان دارید
منتظر نمانید. همین امروز؛ از همین الان باید شروع کنید.
اوضاع و شرایط هیچوقت به خوبی الان نخواهد بود. فکر نکنید اگر چند هفته بعد شروع کنید برای رویاهای تان تلاش کنید حقوق ماهانهتان را بگیرید و یا فعلا حس و حالش نیست ! این دقیقا کاری است که باعث میشود تمام معجزات بلوکه شوند…
شما تا به الان هم زیاد صبر کردید؛ همه کارآفرینها و افراد موفق هم در برههای از زندگی شان همانند من و شما انتظار زیادی کشیدهاند، اما یک روزی در یک جایی در یک زمان خاصی تصمیم مهمی گرفتند و با خودشان گفتند «دیگه بسه ! همین الان شروع میکنم…»
شاید اگر منتظر بمانید تا حقوق این ماهتان را بگیرید. شاید اگر منتظر بمانید فعلا تابستان است خوش بگذرد… شاید اگر منتظر بمانید فعلا درسم رو بخونم بعد… شاید هیچ «بعد»-ی در کار نباشد و شما هم زمانتان را از دست دادید و هم یک عالمه معجزه خوب که منتظر اقدام شما بودند تا نمایان شوند…
پس، از همین الان شروع کنید؛ زندگی در مسیر تحقق رویاهایتان به ندرت آسانتر و لذتبخشتر از زندگی برای داشتن امنیت است.