نکات تفسیری سوره شریفه اعراف - آیات 98 تا 202، با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما دوستان عزیز به درگاه پروردگار یگانه، امروز در خدمتتون هستم با نکات تفسیری آیات 98 تا 202 سوره شریفه اعراف، که در ارتباط با چگونگی برخورد ما با مخالفینمون هست.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»
«وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ»
خداوند به پیغمبرمون میفرماید وقتی که افراد رو دعوت میکنی به هدایت به قرآن، اصلا نمیشنوند، میبینی دارن بهت نگاه میکنند اما چشم بصیرتشون رو باز نمیکنند، همین طور دارند نگاهت میکنند اما بصیرت به خرج نمیدهند تا شاید بفهمند، یعنی میخواد بگه اگه بصیرت داشته باشند موجه هدایت تو میشوند اما این کار رو نمیکنند، حالا سوال پیش میاد که حضرت رسول باید با این افراد چکار کنه؟ چطور برخورد کنه؟ اگه ما انسانها باشیم، میگیم که باید با این افراد برخورد کنیم، باید باهاشون خشن باشیم، باید دفعشون کنیم، طردشون کنیم، اینها آدمهای پلیدی هستند، اما باید ببینیم که خداوند به حضرت رسول چه میفرمایند، آیه 199:
«خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ»
خذ العفو، عفو یعنی صرف نظر کردن، حالا صرف نظر کردن با چه موضعی؟ میگه به روی خودت نیار، صرف نظر کن، وامر بالعرف، به اون شکلی که خوبه، به اون شکلی که همه انسانها اون رو قبول دارند، یه موقعی هست که شرعه، تو کتاب اومده، و ممکنه اون شخص بی اطلاع باشه، اما یه وقتی هست که عرفه، عرف یعنی فطرت انسان، انسان سالم میفهمه که دروغ بده، دزدی بده، اگه تو کتابهای دینی خوانده باشه یا حتی نخوانده باشه هم، اگه تو جنگلهای آفریقا هم باشه، هیچ مربی و معلمی هم در عمرش ندیده باشه، میدونه چی خوبه، چی بده. عرف در واقع شناخت فطری آدم از اخلاقیات خوب و بده. اگر میخواست بگه به شرع دعوتشون کن، خب خیلیا میگفتند ما اصلا شرع رو قبول نداریم، ولی عرف چیزیه که مورد پذیرش همه افراده جامعه هست. واعرض عن الجاهلین، تو ترجمهها میگن از جاهلین اعراض کن، ولی این درست نیست، این ترجمه مناسبی نیست، درسته که اعراض یعنی دوری کردن، خب یعنی خداوند به حضرت رسول میگه جاهلین دوری کن؟ پس وظیفه رسالت حضرت رسول چی میشه؟ اعراض با حرف اضافه عن که همراهش اومده کاملا معناش رو عوض میکنه،اعرض عن الجاهلین یعنی با جاهلین در عرض قرار نگیر، یعنی درگیر نشو باهاشون، باهاشون بحث نکن، به قول معروف دست به یقه نشو باهاشون، انقدر باهاشون بحث نکن که در نهایت به درگیری ختم بشه، نباید باهاشون درگیر بشی، خب حالا بعضی وقتها هست که شیطان آدم رو تحریک میکنه، میگه این داره کفر میگه، به خدا داره بد میگه، به اعتقادات من داره بد میگه، من باید برخورد کنم، بعضی مواقع هست که کسی به خود آدم فحش میده انقدر به آدم برنمیخوره و عصبانی نمیشه که اگه کسی پیدا بشه و بخواد به مقدسات آدم بد بگه آدم بهش برمیخوره و تحریک میشه. تو آیه 200 آمده:
«وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
حالا اگه شیطان تو رو تحریک کرد، نزغ در واقعه تحریکه، یعنی یه چیزی بخواد چیز دیگهای رو آلوده کنه، مثل اینکه شیطان وارد سیستم تصمیمگیری انسان بشه، وارد روح انسان بشه و باعث بشه که انسان تحریک بشه. میگه حالا اگر شیطان تحریکت کرد، گفت بزن تو گوشش، بیرونش کن، داد سرش بزن، یه فحشی بهش بده، حالا باید چکار کنی؟ فاستغذ بالله، به خدا پناه ببر، استعاذه یعنی پناه بردن، به خدا پناه ببر، انه سمیع علیم، خدا میشنود، یعنی همین که تو به خدا پناه ببری صددرصد مطمئن باش خدا میشنود، خداوند هم علیم است هم سمیع است، هم میشنود هم میداند، بنابراین موثر واقع میشه، تو داری با کسی حرف میزنی که میشنود و میفهمه. آیه 201:
«إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»
مس یعنی تماس پیدا کردن، طائف هم یعنی طواف، یعنی چرخیدن. وقتی که عصبانی میشیم یا میخواهیم انتقام بگیریم از اون کسی که به ما حرفی زده، یا میخواهیم یه جواب دندان شکن بهش بدیم، یا دنبال یه موقعیت میگردیم که یه ضربه شصتی بهش نشون بدیم، خلاصه آروم نیستیم، نمیتونیم خونسرد باشیم، مثل اینکه یه چیزی داره دور سرمون همش طواف میکنه، میچرخه، از نظر اعتقاداتمون میدونیم باید گذشت کنیم، میدونیم که اینو باید رد کنیم بره، بهش توجهی نکنیم، اما مگه میشه، شب خوابمون نمیبره، همش دنبال یه راهی میگردیم که اون حرفی رو که شنیدیم و به قول معروف دلمون رو هم سوزونده، یه جوری جوابشو بدیم، اینا همش افکاریه که داره دور سرمون میچرخه، میخواد حتما ما رو به یه جایی برسونه که ما انتقام بگیریم، در قرآن اومده در ادامش که حالا اگر شیطان تحریکاتش با تو تماس پیدا کرد چکار باید بکنی؟ تذکرو، متذکر شو، ذکر بگو. ذکر فقط گفتن نیست، که آدم مثلا بگه خدایا به تو پناه میبرم، لا اله الی الله، الله اکبر، فقط اینا نیست، میتونیم به خودمون یادآور بشیم، خودمون یاد خودمون بندازیم که من بابا من تو قرآن خوندم، توی زندگی الگوهام، امامام دیدم که اونا در برخورد با مخالفینشون چکار میکردند، آیا واقعا اونا مورد تحریک شیطان قرار میگرفتند و برخوردها و واکنشهای احساسی نشون میدادند؟ عصبانی میشدند، خشونت نشون میدادند؟ یا اینکه آروم بودند، خونسرد بودند، صبر داشتند. ما باید به خودمون تذکر بدیم، یعنی یادآور بشیم، خودمون بالاخره تو اطرافمون آدمهایی هستند که تو این شرایط قرار میگیرند امام آرومند، صبورند، صبر از خودشون نشون میدهند و سریع واکنشهای احساسی نشون نمیدهند، میگه افراد متقی کنترل خشمشون کاملا در دست خودشون هست، و در اصطلاح سلف کنترل دارند، اینطوری برخورد میکنند که آرومند. فاذا هم مبصرون، ناگهان چشمشون باز میشه، البته میگه اونا همواره اینطور هستند، یعنی به محض اینکه متوجه میشن شیطان داره تحریکشون میکنه، بیدار میشن، میگن که نباید برخورد نامناسبی رو نشون بدم. آیه 202:
«وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ»
اینجا چون بحث شیطان هست و میگه شیاطین این تحریکات رو میکنند، این اخوانهم هم برمیگرده به همون شیطان، یعنی برادران شیطان، البته این برادران شیطان نه اینکه موجوداتی از جنس شیطان باشند، یعنی انسانهایی که با شیطان عقد برادری بستند. برادری چون در اون دورانی که قرآن نازل شده قویترین پیوند انسان بوده از این پیوند صحبت کرده، میخواد بگه آنهایی که با شیطان پیوندهای تنگاتنگی دارند چکار میکنند؟...
توجه: این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.