پروانه در اندوه است
دیدی که تمام شهر سرگشته و حیرانند
افسرده و غمگین و تنها و پریشانند
سرتاسر عمر خود در حسرت و اندوهند
یک لحظه نیاسودند، دائم نگران بودند
محتاج کمی شادی، صد حیف نبود یک دم
پر بوده از یأس و ایمان نبود یک دم
ای کاش که روزی را در شور و شعف باشند
بی هول و هراس شب سرگرم طرب باشند
بر پشت همین مردم باری گران بینی
یک توده از اندوه و افکار نهان بینی
افسوس که عمری را در بی خبری باشند
بی تجربه شادی در حزن و الم باشند
تا حال و هوای شهر اینگونه غم آلود است
باران نمی بارد، پروانه در اندوه است
شعر از فرشته پوستی
توجه: این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.