روزها و سالهای زیادی از آن روزی که با درخواستم نسبت به حضور در این جهان موافقت شده بود و من پا به این عالم گذاشته بودم میگذشت...
آدمی چنانچه میدانست در منظر پروردگار چه جایگاه رفیعی دارد و همچنین اگر میتوانست به این باور دست پیدا کند که تمام عالم را خداوند عالمیان تنها و تنها برای خاطر او آفریده...
افراد بسیار زیادی هستند که همچنان بر این باورند زندگی و شرایط برایشان تحمیل شده است و معتقدند که سرنوشت نازیبایشان محصول یک تقدیر از پیش نوشته شده است...
عزت نفس را دانهای در درونت تصور کن که برای رشد و پرورش نیازمند توجه تو میباشد...
به نظر میرسد در جهان انسانهای زیادی هستند که تمام مدت در حال نقش بازی کردن برای دیگران به جهت جلب حمایت میباشند...
تفاوتهای رفتاری بسیار زیادی بین افراد موفق و ناموفق وجود دارد و علت این امر آن است که افراد موفق خصلتهایی را در وجودشان شکل دادهاندکه افراد ناموفق، موفق به انجام چنین کاری نشدهاند...
انسان موجودی ست که آفریده شده تا زندگی و سرنوشت خود را با استفاده از امکانات خویش به شکل دلخواه بیافریند...
در روابط بین افرادو یا همسران معمولا اشخاص با توجه به قضاوتها و داوری های یک جانبه خود به آدمهای اطرافشان بدون کوچکترین رحم و شفقتی برچسب میزنند...
روزهای نخست آشنائی همه چیز چقدر زیبا و لذت بخش بود... رفتارهای طرفین چقدر خالصانه و سرشار از محبت بی قید و شرط بود... انگار که آن دو ساخته شده بودن برای با هم بودن آنقدر که با هم جفت و جور بودن...
اکثر افراد دچار اختلالی در شخصیت خویش به نام عدم مهارت نه گفتن در برابر درخواستهای ناتمام به جا و نا بجای دیگران هستند...
در زندگی مادی و فیزیکی که قرار گرفته ایم برای داشتن امنیت حقیقی و همیشگی آن هم در تمامی بخش های زندگی (مالی، ارتباطی، سلامتی و معنویت) نیاز به یک راهنمای قابل اعتماد و اتکاء مداوم هست...
در آیه شماره 3 صحبت از بخشش خداوند است، اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا خداوند بخشندگی خود را به دو صورت عنوان می کند، رحمان و رحیم...
چه کنم تا دیگر از تحقیر و سرزنش کردن دیگران لذت نبرم؟!
در این آیه صحبت از قانون یکتا پرستی و موحدانه زندگی کردن است...
آیا زمان آن نرسیده که برای فراگیری دانش خوب زندگی کردن خود مستقلاً و مستقیماً به سراغ کتاب هدایت گرمان برویم...
چه کاری می توانم انجام دهم که دیگر کار نیمه تمام در لیست خود نداشته باشم؟!
برای آنکه بتوانیم مسیر موفقیت را به درستی طی کنیم، می بایست در این راه همراهان مناسبی برای خود انتخاب کنیم...
توقع و چشم داشت آفتی ست که وقتی به جان روابط آدمها می افتد خیلی زمان نیاز ندارد تا آن رابطه را هر چقدر هم عاشقانه و صمیمانه، از ریشه نابود کند...
در جهان تعداد زیادی از افراد نیستند که مهارت کنترل بر احساسات خویش را کسب کرده باشند...
بنای جهان ما آدمها به آن شکلی ساخته می شود که خود در باورهایمان سنگ بنای اولیه اش را پی ریزی کرده ایم...
اگر که بخواهیم تنها یک فرمول موفقیت را بیان کنیم که باعث شود در تمام ابعاد و بخشهای زندگی ...
شجاعت و جسارت داشتن به این معناست که فرد بتواند مسئولیت زندگی وشرایط خویش را به هر شکلی که هست بپذیرد و هرگز نخواهد وخامت اوضاع را به دیگران ارتباط دهد...
افراد وابسته که درصد بالائی از آدمها را تشکیل داده اند کسانی هستند که نتوانسته اند در وجود خود زیبائی ها توانمندیها وارزش خویش را پیدا کنند..
عزت نفس همان بذری ست که خداوند عالم در وجود هر کدام از آدمیان قرار داده تا با رشد و پرورشش بتوانند آن بذر بی نهایت ارزشمند را به درختی پربار تبدیل نمایند...
ورود به جهانی تحت کنترل تنها در صورتی ممکن خواهد شد که شخص بتواند کنترل کامل بر روی ذهن و کلام خویش داشته باشد...
نعمات بی شماری را خداوند عالم در اختیار انسانها قرار داده تا آنکه با استفاده ی درست و سلامت از آنها بتوانند شرایط زیستی خویش را بهبود بخشند...
کمتر آدمی در جهان وجود دارد که نداند در قبال رسیدن به یک خواسته می بایست هزینه ای پرداخت کند...
حقیقت غیر قابل انکاری در جهان افراد موفق وجود دارد که باعث بوجود آمدن پیروزیهای ایشان گشته...
تمامی آدمها میخواهند که زندگی راحت و آرام و لذت بخشی را تجربه کنند...
سکوت ذهن یک مهارت فوق العاده حیاتی و ضروریست ...
غرق سرور و مستی
مردمان بسیاری در روی زمین زندگی میکنند که عمریست در حسرت و پشیمانی به سرمیبرند
در فرآیند زندگی هر انسانی آن رخدادها و شرایطی وارد تجربیات فرد می شود که ریشه در باورهای ایشان دارند...
جویای کرامت خداوند
شلوغی و سر و صدا در ذهن افراد بشر به یک امر کاملا طبیعی و عادی تبدیل شده...
ذهن و قدرت نامحدود باورهایمان میتوانند در مسیر خیر و سعادتمان قرار گیرند و یا در مسیر سیهروزیمان...
مسیر رو به نور
برای آنکه بتوانیم در زندگی وضعیتهای مناسبی را تجربه کنیم، برای آنکه شرایط رنج آور را که سالیان سال است بر ما تحمیل میشوند را تغییرشان دهیم...
در جهان تعداد خیلی خیلی کمیاز مردم هستند که پذیرفته اند قدرتمند هستند و خالق شرایط خویش میباشند...
به نظر می رسد که بیشتر آدمها معنای حقیقی شکرگزاری و سپاس گزار بودن را درک نکرده اند
به خاطر داشته باشیم جهانی که در آن متولد شده ایم رشد کرده ایم و در کل زندگی میکنیم همواره از قوانین بدون تغییرش تبعیت میکند.
آدم هائی که در زندگی احساس شادمانی و رضایتمندی پایدار داشته باشند تعدادشان بسیار اندک است و اکثرا از آنچه تجربه میکنند گله مند و ناخشنود اند...